مدح و شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام
از جهان، خورشید عالمتاب رفت رفت و عـالم در دلِ گرداب رفت گـریـه کـن! که از رکـاب سـامـرا آن یـگــانـه گـوهـرِ نـایــاب رفـت دستهایش سرد شد از زورِ زهر سوخت در تب! غرقِ آهی ناب رفت از نـفـس افـتاد و رنگـش زرد شد حالِ خوش از پیکرِ سرداب رفت پلکهای خـیس را بر هم گـذاشت تا ابد از چـشم عـالم؛ خواب رفت تشنه بود و تـشنه بود و تـشنه بود مثـل جـدّش با دلـی بـیتـاب رفت مـهــدی آمـد در کـنـارِ پـیــکـرش مـاه آمـد! حـضرتِ مـهـتاب رفت تا که قـامـت بـست فـوراً بر نماز آبــروی جــعــفـــر کــذّاب رفـت! |